سپهرسپهر، تا این لحظه: 22 سال و 8 ماه سن داره

یه پسر آسمونی

یاد باد آن روزگاران

همیشه اولین روز مهر دغدغه داشتیم.من دنبال سبد گل و بابایی در تلاش تا به قول خودش منو از این تکلفات نجات بده.اما همیشه پیروز من و پسرم. اول مهرها روز دلگیر و در عین حال لذت بخشی بودن.دلگیر به خاطر جدایی از گل پسر و نگران از اینکه معلمت چه طور خواهد بود .دوستات چطور. وشاد و لذت بخش به خاطر بزرگ شدن پسرم. همیشه بابایی طفلی ما رو میرسوند مدرسه و یه ساعتی از اداره مرخصی میگرفت و ما رو همراهی میکرد .و زحمت عکس و فیلمتو میکشید .اما وقتی میدید من دست بردار نیستم و به این زودی ها مدرسه رو ترک نمی کنم میرفت. من میموندمو هیاهوی تو دوستات. اینم یکی از اولین روزهای مهره.آماده و مهیا از زیر آیینه و قرآن ردت کردم و منتظر برای رفتن . از ای...
23 فروردين 1391
1